عکس

عکس ناب-متن ناب و هر چیز ناب دیگه

عکس

عکس ناب-متن ناب و هر چیز ناب دیگه

دیدگان من



چه شب هایی را سحر کردم
وشوق با من شب زنده داری  کرد
ومن در کمین او بودم
مبادا اسیر خواب گردد
 ونگهبان بسترم خیال وجد
ومی گفت :
مبادا در خواب باشی
زیرا خفتن بر تو حرام است
بیماری در گوش من می گفت :
گر طالب وصلی
مبا دا  شکوی بر زبان گویی
این روزها بر من گذشت
حال ای دیدگام من !
دیدار خیال خواب را به شما بشارت میدهم
وتو ای نفس
حذر کن !
مبادا آن عهد را به یاد آری
 =جبران خلیل جبران =


خداکند که بیایی

راستش یه چند روز رفته بودم مشهد برای زیارت جای همتون خالی حالی بردیم خفن 
۳تا میلاد هم اونجا بودم- 

 
-------------------------------------------------------


می خواهم ....
می خواهم توان آن را داشته باشم که ادامه دهم ،
از نو آغاز کنم ،اگر زمانه بر مرادم نگشت .
زیبایی را ببینم ،هنگامی که دیگران ناتوان از دیدن آنند
می خواهم ....
امید رویایی نو داشته باشم وشکیبا
تا رویایم همچنان ادامه همچنان ادامه یابد
فرصتی بیابم تا به آن دست یابم ،
وخردمند آن گونه که به آینده چشم داشته باشم
+دونا وی لند +

کمال


از من می پرسید که انسان کی به کمال می رسد ؟

اینک پاسخ مرا بشنوید :

هر گاه انسان احساس کند که بی حد واندازه شده و دریای بی ساحل و آتش همیشه مشتعل و  نور ابدی و ابر رعد آسا وجویبار آواز خوان و درخت  شکوفه دار بهاری وبی برگ پاییزی و کوه های بلند و دره های عمیق و کشتزارهای سر سبز یا بیابانی بی حاصل گشته است ، در اینصورت دارد راه تکامل را طی میکند .

اگر آدمی به این امور برسد و آنها را احساس کند نیم راه تکامل را رفته است .

اما اگر بخواهد به آخر  راه برسد باید ذاتا احساس کند او همان طفلی است که هنوز به مادرش وابسته است یا همان پدری که بر خانواده اش احساس مسئولیت میکند و همان عابدی که در صومعه ی خود سر گرم عبادت است یا مجرمی در زندان و دانشمندی در میان کتابها و جاهلی در میان تاریکی و ظلمات روز وراهبی در میان شکوفه های ایمان و خاهای وحشتزا و فقیری در میان تلخی ها و بی نیازی در هنگام طمع وشاعری در میان تودهای از مه شبانه و پرتوی از صبح .

اگر انسان بتواند همهی آ« امور را تجربه کند می تواند به کمال برسد وسایه ای از  سایه های خداوند شود !

کتاب : نغمه ها وموسیقی

اثر : جبران خلیل جبران